جدول جو
جدول جو

معنی یحیی مصری - جستجوی لغت در جدول جو

یحیی مصری
(یَحْ یا)
ابن ابی علی منصور بن جراح مصری، مکنی به ابوالحسن و ملقب به تاج الدین و معروف به ابن الجراح، از ادبا و فضلا و شعرا و نویسندگان دیوان انشاء در مصر بود. به سال 531 هجری قمریدر قاهره به دنیا آمد و در مرز دمیاط به سال 616 هجری قمری درگذشت. از او رسائل مدونی بر جای مانده است.. و رجوع به ابن خلکان ج 2 ص 403 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یَحْ یا)
ابن معین بن عون بن زیاد بن بسطام بن عبدالرحمان مری بغدادی، حافظ حدیث مشهور، مکنی به ابوزکریا، عالم و حافظ حدیث و متفنن بود و بیش از صدوسی صندوق کتاب ازاو برجای ماند. یحیی صاحب جرح و تعدیل است و بزرگان ائمه چون ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بخاری و ابوالحسین مسلم بن حجاج قشیری و ابوداود سجستانی و حفاظ دیگر از وی حدیث روایت کنند. یحیی را با امام احمد بن حنبل صحبت و الفت و شرکت در اشتغال به علوم حدیث مشهور است و او و ابوخیثمه از وی روایت کنند و این دو از اقران امام احمد هستند. او را وارث و حافظ و صاحب علم همه علمای بزرگ بصره و کوفه و حجاز و شام خوانده اند. احمد بن حنبل گفت: حدیثی که یحیی بن معین صحه نگذاردحدیث نیست و می گفت اینجا مردی است که خدا او را برای آشکار ساختن دروغ دروغگویان آفریده است. در آخرین حج که از مدینه خارج شد شب به خواب دید که هاتفی وی را می گوید: ’ای ابوزکریا آیا از همسایگی من رو برمی گردانی ؟’ چون بامداد شد رفقای خود را گفت بروید که من به مدینه بازمی گردم. آنان برفتند و یحیی به مدینه بازگشت و سه روز بماند پس از 77 و به قولی 75 سال زندگی به سال 233 هجری قمری درگذشت. والی مدینه بر او نماز گذاشت و در بقیع به خاکش سپردند و اشعار و خطابه های بسیار در رثاء و مقام وی ایراد کردند. (از وفیات الاعیان ج 2 صص 355- 356). وی از ائمۀ حدیث و مورخان رجال آن بود. ذهبی او را سید الحفاظ خوانده و عسقلانی او را امام جرح و تعدیل گفته و ابن حنبل گفته: داناترین ما در علم رجال است. و او خود گفته است: هزار هزار حدیث به دست خود نوشتم. او راست: 1- التاریخ والملل. 2- معرفه الرجال. اصل وی از سرخس بود ولی خود در دیه نقیا در نزدیکی انبار به سال 158 هجری قمری به دنیا آمد. ثروتی هنگفت از پدر به ارث برد و همه را در گردآوری حدیث خرج کرد. در مدینه زندگی کرد و در مدینه به سال 233 هجری قمری در سفر حج درگذشت.. و رجوع به الموشح ص 359 و البیان و التبیین ج 1 ص 121 و 283 و تاریخ گزیده ص 800 و فهرست تاریخ الخلفا و تاریخ ابن خلکان ج 2 ص 355 و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(یَحْیا)
از گویندگان لار بود. بیت زیر از اوست:
بهرتو می کشندم و آهی نمی کنی
ای سنگدل چه آه نگاهی نمی کنی.
(از صبح گلشن ص 613).
و رجوع به تحفۀ سامی ج 6 ص 4793 شود
لغت نامه دهخدا
یحیی بن خزیمه و منسوب به زار اشتیخن است، وی از عبداﷲ بن عبدالرحمن سمرقندی علم حدیث فراگرفته و از طیب بن محمد بن حشویه سمرقندی روایت کند، (از معجم البلدان) (تاج العروس)، و در تاج العروس آمده: زاری برطبق ضبط ابن حجر است بنقل از ادریسی، اما سمعانی آن را زازی ضبط کرده است
لغت نامه دهخدا
(اَ شَ بَ)
عبدالرحمن بن یحیی مصری. از روات است و ابن ابی مریم از او روایت کند. در دنیای حدیث شناسی، روات به عنوان مهم ترین منابع علمی شناخته می شوند. این افراد به عنوان رابط میان پیامبر (ص) و امت اسلامی عمل کرده و سنت نبوی را از نسل به نسل انتقال داده اند. نقش روات در فهم دقیق قرآن و سنت پیامبر نیز غیرقابل انکار است، زیرا احادیث از طریق آنان به فقیهان و مفسران منتقل شده اند.
لغت نامه دهخدا